يکي از اهداف اوليه يک سيستم حسابداري؛ تهيه اطلاعاتي مربوط, به موقع و قابل اتکا براي استفاده کنندگان از آن اطلاعات است. از آن جايي که ساختار حسابداري بهاي تمام شده تاريخي, نظر به رويدادهاي گذشته واحد تجاري دارد
اصلاح نظام هاي بودجه ريزي کمک شاياني به اقتصاد کشور مي کند. هرچند که به نظر مي رسد اجراي کامل بودجه ريزي عملياتي با موانعي از جمله افزايش اختيارات مديران اجرايي رده هاي پايين, تغيير رويکرد حسابداري دولتي به حسابداري تعهدي
حقيقات پيشين نشان مي دهد يک سيستم جامع اندازه گيري عملکرد, نظيرکارت ارزيابي متوازن مي تواند به نهادهاي آموزشي در خصوص ارزيابي عملکرد و انگيزه بخشي بيشتر, کمک کند.
از جمله مسائل مهمي که دانشگاه هاي کشور با آن مواجهند, نبود سيستم هاي منسجم ارزيابي عملکرد است. هر نظام آموزشي و پژوهشي پويا براي کنارآمدن با تغيير و تحول, به ارزيابي عملکرد نيازمند است
در محيط رقابتي امروز ارزيابي عملکرد صنايع کشورهاي در حال توسعه به ويژه صنايعي مانند صنايع داروسازي که افزون بر جنبه اقتصادي, تاثير مستقيمي بر شرايط زيستي و سلامتي افراد جامعه دارد داراي اهميت دو چندان است.
در سال هاي اخير, هزينه هاي فعاليتهاي فن آوري اطلاعات در نتيجه پيچيده سازي تکنولوژيکي و استراتژي هاي بازارمحورتر به سرعت در حال افزايش است که زنجيره هاي ارزش شرکت ها را پيچيده تر مي سازد.
در اين مقاله سعي شده است تا ابتدا مقدمه اي بر سيستم هزينه يابي بر مبناي هدف تشريح شود و سپس منشا و تاريخچه آن, مثلث سه بعدي بقا در اين سيستم و مقايسه آن با کايزن بيان گردد.